سازش
دارم از تو اعتراضی ساده حال
گرچه باشی سبز مثل سیب کال
این نباشد رسمش ای نارفیق
قمه میگیری گلویم همچو تیغ
روی صحبت با تو دارم ای عسل
خواهمت بینم تورا کو رو کچل
خوب میدانم که میدانی وبس
خلوتها را نگویم پس نترس
لعنت دلها بر جواد باد
که پر رویی را به حامد یاد داد
کاش بیت ناقصم در میگرفت
شعله ای سوزنده او را از ته میگرفت
تا بداند انکه اصل و بانی است
ماندن بهر من و او فانی است
من نمیخواهم نا خورده نمکدان بشکنم
یا که نا دیده در کلامی اب ز رویت برکنم
من فقط شرح وقایا میکنم
چاره ای بهر بصیرا میکنم
گرچه شاید اشتباهی سخت فاحش میکنم
شاکی ام اما به هر ترتیب سازش میکتم
فاطیما
مرداد ۸۹
جالب بود
سلام...
برام عجیبه این کارت اما مهم نیست...
متاسفم
توضیح بدم متوجه میشی
توضیح بدید
سلام
اون دلیلتون که می گی چیه...؟
سلام حامد
من یه دلیل داشتم که کما بیش محقق شد به هدفم برسم هر چند شما این وسط کمی اذیت شدید....
در متنی ادبی توضیح میدم
به شرطی که شلوغ بازی در نیاری