وصف ما
اندک فرصتی نیست که در این ابیاتم یاد کنم از دلاور یارانم
که چو شیرانند در این جنگل خشم بهر پاسداری از حرمت اشعارم
خون وخون خواهی ز فریادها شد نمادی زین شهر در یادگارم
چون بصیرانی که نبودند ز روز ازلی بهر ما ذره ایی در افکارم
روزگاری برسد عسلات وعسلات و بچه هایش چه حکایت ها نقل کنند از حرکاتم
گر لحظه ای ثانیه ایی وقت مجالی بدهد حک کنم روی دلت از اثراتم
ما زخم خورده این شمشیر نبودیم هرگز که در این سبک و جمال
همه تعظیم کنند به چنین ابیاتی صد تحسین ما را به کمال
نقد ونقادی وصف ما نیست حتی لحظه ایی از فاصله ها
ندانسته بداند شعر فاطیما اثری نیست سالها جز ثانیه ها
فاطیما
سلام
موفق باشی [گل]
سلام اصلا نمی شه خوند خودت بخون لطفا صداتو ضبط کن بفهمیم چی نگاریدی...